« بسم رب الشهداء والصديقين »
با درود و سلام به پيشگاه وليعصر (عج) و نائب برحقش رهبر كبير انقلاب اسلامى و شهداى والامقام و جانبازان گرانقدر كه با ايثارگريهاى خود باعث عظمت اسلام و افتخار مسلمين شده و با گذراندن فراز و نشيبهاى جنگ به قيمت خون خويش تجربيات گرانبهايى را به دست آورده و به مستضعفين جهان كه به انقلاب اسلامى چشم اميد دوختهاند هديه نمودند. نوشتن وصيت نامه افزون براينكه امرى است عقلانى و شيوهاى است مرسوم بين خرمندان در اسلام نيز بدان سفارشهاى موكدى شده است تا جایى كه پيامبر خدا كسى را بدون وصيت از دنيا برود مرده دوره جاهليت معرفى مىكند.
با سلام گرم به خانواده محترم، مادر مهربانم و همسرم
اكنون كه فرسنگها دور از ديدگان شما هستم در سرزمينى غريب كه گوئى بوى وداع مىدهد و پهن دشت خوزستان كه تربت آن با خون عزيزان جان باخته رنگى بخود گرفته، سلام گرم و بى پايان مى فرستم.
روزها و ماهها بود كه در انتظار اين روزها و ليله القدرها بودم كه در مكانى از دار دنيا خداحافظى كنم كه حداقل از زادگاهم دور باشد، باور كنيد كه آرزو داشتم در خاك لبنان آنجائى كه نداى مظلوميتش به گوش همه مسلمانان رسيده است شهيد بشوم. پس اين راهى را كه انتخاب نمودهام كه آخرش به ملكوت اعلى و معراج سعادت احسن التقويم و مركب آن مرگ سرخ است، به هيچ عنوان بر من گريه نكنيد و ناراحت نباشيد اگر مى خواهيد روح من آزرده نباشد، بر شهادت من سعادت بورزيد كه فرزندتان در راه خدا به لقاء پيوست.
من از اين دنيا ى هيچ و پوچ نه تنها توشه اى از معنويات براى خود برنداشتم كه در پيش خدا و ائمه اطهار روسفيد شوم بلكه از نظر ماديات نيز چيزى نداشته و مقدار پولى كه آنهم خمسش را ندادهام كه از آن وجه باقيمانده به اشخاص ذيصلاح بدهيد تا برايم نماز و روزه بگيرند.
و تو اى مادر مهربانم از صميم قلب تو را دوست دارم، اى كاش مى دانستى چه شور و شوقى دارم، به هر حال از خداوند تبارك و تعالى توفيق سلامتى و صبر و بردبارى براى همه شما خواهانم.
اما همسر گراميم، مى دانم كه اين راهى را كه من انتخاب كردهام و اين لباسى كه من بر تن دارم كاملا واقف هستى و خود شما از پيروان حضرت زينب(سلام الله علیها) هستيد. مىدانستم همسرى انتخاب نمودهام كه از نعمتهاى خدادادى است كه در برابر تكليف الهى سر تسليم فرود مى آورد و با رفتن اين حقير به جبهههاى جنگ دعاى خيرت بدرقه راهم مىباشد.
درود خدا بر تو باد كه به پيام امام لبيك گفتى و دوشادوش زينبيان زمان، حاملانی از آل بتول هستيد. اينك سر آغاز زندگى نوين برايمان بود و جنگ را ترجيح به زندگى شيرين داديم. براى هميشه تو را مى ستايم و از خداوند تبارك و تعالى توفيق سلامتى و سعادت برايت خواهانم.
و شما اى برادران و دوستان گرامى:
دست از حمايت امام و ولايت فقيه برنداريد كه در اين زمان مرهون و بقاء عمر جمهورى اسلامى مى باشید كه اگر لحظهاى غفلت كنيد دشمنان انقلاب اسلامى جان تازهاى مىگيرند و خون شهداى عزيز را پايمال مىكنند و اسلام و مسلمين براى همشه از روى زمين محو مىشوند. عمرتان را در تحصيل كمالات سپرى كنيد و لحظهاى زندگى را در گردآورى فضيلتهاى علمى و عروج از پستى و نقصان به قله كمال و از فرودگاه جهل به اوج عرفان بكار گيريد، نيكيها را گسترش دهيد و برادرانتان را در رسيدن به كمالات و معنويات الهى يارى كنيد، اميدوارم همه شما برادران و دوستان مرا ببخشيد و طلب بخشش از خداوند كريم و شما دوستان عزيز دارم.
خداحافظ و به اميد ديدار در يوم الحساب
امام حسين (ع) فرمودند:
( اگر دين محمد(ص) جز با كشتن من پابرجا نمىماند پس اى شمشيرها پيكرم را قطعه قطعه كنيد )
پس اگر جمهورى اسلامى با خون ما حيات مىگيرد اى مسلسلها پيكرم را در بر بگيريد
به اميد پيروزى حق بر كفر جهانى
خرمشهر ـ 20/11/64
غلامرضا ملاحى
0 دیدگاه