قلمی از چوب کبریت و جوهری از خون

حمله­ی دشمن به محور قله­ی 230 در بیست و دوم بهمن­ماه سال 63، در محور چنگوله، توفیق خدمت در گردان 503 شهید بهشتی را داشتم. مسئولیت پدافند محور ارتفاع آزادخان کشته1 تا قله­ی 2230 و تپه شهداء3 بر عهده­ی­ من بود. از طریق قرارگاه تاکتیکی که در گره­شیر4 بود، به گردان اعلام شد که نیروهای […]

حمله­ی دشمن به محور قله­ی 230

در بیست و دوم بهمن­ماه سال 63، در محور چنگوله، توفیق خدمت در گردان 503 شهید بهشتی را داشتم. مسئولیت پدافند محور ارتفاع آزادخان کشته1 تا قله­ی 2230 و تپه شهداء3 بر عهده­ی­ من بود. از طریق قرارگاه تاکتیکی که در گره­شیر4 بود، به گردان اعلام شد که نیروهای عراقی، قصد حمله در کل محور چنگوله را دارند؛ از جمله جناح چپ جبهه، یعنی قله­ی 230. بنابراین، به گردان آماده باش داده شد.

دشمن، در خط مقدم جبهه­ی خودش، 3 دستگاه تانک را مسقرکرده بود و نیروهای پیاده­اش را جلو کشید. این حرکت، حکایت از تعرض و حمله­ی دشمن، علیه مواضع نیروهای خودی داشت.

رأس ساعت 12 همان شب، دشمن با فرو ریختن باران شدیدی از آتش­تهیه، با انواع سلاح­های سنگین، از جمله توپ­خانه، کاتیوشا، تانک و خمپاره اقدام به آتش بر روی نیروهای خودی کرد.

من که معاون گروهان ثارالله بودم، به همراه برادر محمد اوهامی، فرمانده­ گروهان و با کمک برادران: رضا بازی، علی­محمد فیض­الهی و دیگر مسئولین گروهان و دسته­ها، مشغول تقسیم و آرایش نیروهای گروهان برای مقابله با دشمن شدیم. این درگیری، تا ساعت 01:30 و به مدت یک ساعت و نیم ادامه داشت.

پس از فروکش کردن آتش دشمن، برای مطلع شدن از وضعیت موجود، سری زدم به مقر فرماندهی گردان که در خط مقدم جبهه و در بین گروهان ثارالله و گروهان شهداء که روی یال سمت راست قله­ی 230 _______________________________________________

1_ منطقه­ای در روستای چنگوله واقع در شهرستان مهران.

2_ منطقه­ای در چنگوله واقع در شهرستان مهران.

3_ منطقه­ای در چنگوله در شهرستان مهران.

4_ منطقه­ای در چنگوله واقع در شهرستان مهران.

بود. داخل سنگر فرماندهی، برادر ولی­الله عباسی، معاون گردان را دیدم که یک ترکش، به پاشنه­ی پایش اصابت کرده بود. بعد از سلام و احوال­پرسی گفتم: برادر ولی­الله! چرا برای درمان، به اورژانس نرفتی؟

ایشان با شوخی گفت: محمد جان، چیز مهمی نیست! بی­زحمت اون کبریت رو بهم بده!

بعد از این­که کبریت را از روی جعبه­ی چوبیِ مخصوص نگهداری ظرف­های آشپزخانه به او دادم، یک عدد چوب کبریت برداشت و با خونی که از پاشنه­ی پایش جاری بود، بر روی گونی­های پر از خاک سنگر فرماندهی گردان نوشت: این سندِ جنایت آمریکا است، مرگ بر آمریکا!

کلی به این حرکت برادر عباسی خندیدم و روحیه گرفتم. البته، خیلی از امثال عباسی­ها در زمان جنگ، حتی دچار مجروحیت سخت­تر هم می­شدند؛ ولی حتی حاضر نبودند جبهه را به خاطر مداوا ترک کنند و ولی­الله عباسی هم یکی از این نمونه­هاست.

مرتبط

کنگره ۳۰۰۰ شهید ایلام باید گویای مجاهدت‌های مردم استان در دفاع مقدس باشد           استاندار ایلام گفت: کنگره ملی سه هزار شهید استان ایلام به گونه ای برگزار شود که علاوه بر معرفی رشادت های شهدا، جانبازان و مردمان این دیار ، استان ایلام را بخوبی در کشور معرفی کند. "محمد...

شهید علیرضا اینانلو

        نام و نام خانوادگی:  علیرضا اینانلو         نام پدر: ناصر         تاریخ تولد :  30 شهریورماه 1348         محل تولد: سرپل ذهاب کرمانشاه         شغل : نظامی          وضعیت تأهل: مجرد         مسئولیت: تخریب چی         عضویت: پاسدار          تاریخ شهادت : 27...

سردار شهید مرتضی ساده میری

[foogallery id="1181"]

عملیات‌های گروهک مجاهدین خلق (منافقین) در محدوده‌ی استان ایلام

عملیات‌های گروهک مجاهدین خلق (منافقین) در محدوده‌ی استان ایلام با گسترش و تداوم جنگ، گروهک منافقین تمام توان تجهیزاتی، اطلاعاتی و انسانی خود را جهت ضربه زدن به ایران، در اختیار عراق گذاشت. به دلیل شناخت زبانی و ارتباط با داخل، در امر جاسوسی فعالیت‌های بسیار زیادی...

گشت شهیدکوه پیکر (گشت ثارالله)

گشت شهیدکوه پیکر (گشت ثارالله) در پی تداوم اقدمات ناجوانمردانه‌ی گروهک فرسان و به خطر افتادن امنیت جاده‌ها و مرزها، لزوم شناسایی و رفع ناامنی و مقابله با این گونه تحرکات سبب شد که در تیپ حضرت امیرالمؤمنین(ع) یک گروهان چریکی جهت مقابله با این اقدامات شکل گیرد. از سوی...

بیان دیدگاه

دیدگاه خود را بنویسید.

0 دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *