شهید ولی الله عباسی
«نام: ولیالله | نام خانوادگی: عباسی |
نام پدر: عبدالله | تحصیلات: دیپلم |
محل تولد: شیروان چرداول | محل شهادت: چنگوله |
تاریخ تولد: 1/9/1343 | تاریخ شهادت: 8/3/1365» (همان: 61 ) |
**************************************************
یک ماه از شهادت رضا بازی گذشته بود. مدت زیادی بود که به مرخصی نرفته بودم و اطلاع خاصی از اوضاع و احوال خانواده نداشتم. تصمیم گرفتم، مدتی به مرخصی بروم. رفتم به مقر گردان و آقای ولیالله عباسی، معاون گردان در مقر فرماندهی حضور داشت. تقاضایم را با او در میان گذاشتم و مدت ده روز به من مرخصی داد.
ولیالله، فردی متعهد، باتقوا، اهل تحلیل و آگاه به مسائل روز و به طور کلی، هم مرد علم بود و هم عمل. ولیالله، دوستان زیادی داشت؛ از دانش آموزان و رزمندگان گرفته تا دانشجویان و روحانیون. بنده هم به او ارادتی خاص داشتم.
او، همیشه برای خانوادهی بچهها، احترام زیادی قائل بود و اعتقاد داشت که نباید همه چیز در جبهه خلاصه شود، بلکه یک رزمنده باید به همان مقدار که به جبهه و دفاع اهمیت میدهد، به خانواده هم اهمیت بدهد؛ چون همین رزمندهها، با حمایت و ارشاد خانوادههایشان به میدان نبرد آمدهاند. پس باید برای قدردانی به پدر و مادر هم که شده، لازم است این ارتباطها و مرخصیها، به روال معمول خود انجام شود.
مرخصی من در نهم خرداد که مصادف میشد با چهلمین روز شهادت رضا بازی، به پایان میرسید. بنابراین، من و ولیالله با تعدادی از رزمندگان، از جمله نیروهای گروهان ثارالله (شهید رضا بازی تا قبل از شهادتش فرمانده آن بود)، هماهنگ کردیم که در روز نهم خرداد 65، که چهلمین روز شهادت رضا بازی بود، به منزل من، در شهرک قدس، در 5 کیلومتری شهر ایلام تشریف آورند، تا با هم برای شرکت در مراسم چهلم، به شهرستان ایوان (روستای سراب) برویم و در مراسم فاتحه خوانی شرکت نماییم.
روز و ساعت موعود، فرا رسید، از آمدن ولیالله خبری نشد، تا ساعت 11:00، منتظر ماندم؛ اما او نیامد.
مطمئن بودم، ولیالله اهل خلاف وعده نیست و به طور کلی با خلاف وعده مخالف است؛ به همین دلیل خیلی ناراحت شدم و میدانستم که حتماً اتفاقی برایش افتاده است.
با وجود این شناخت، به سپاه ناحیه ایلام آمدم. آن سالها، ارتباطات تلفنی خیلی ضعیف بود و نتوانستم از ولیالله خبری کسب کنم.
قصد رفتن به فرماندهی تیپ امیرالمؤمنین (ع) در بانروشان را داشتم، در حین ورود به تیپ، متوجه شدم که تعداد 3 نفر از رزمندگان گردان 503 شهید بهشتی، به شهادت رسیده و 4 نفر هم زخمی شدهاند.
از طریق واحد تعاون رزمی و ستاد معراج شهداء تیپ 114، موضوع را پیگیری نمودم. فهمیدم که ولیالله، به اتفاق دوستان همرزمش، عبدالله محسنی و عزتالله رحمانی به فیض عظیم شهادت نایل آمدهاند.
بدین ترتیب، در روز چهلم شهادت شهید رضا بازی، ولیالله عباسی به شهادت رسید. دو یار باوفا و حامی روزهای سخت جهاد و شهادت، یعنی رضا بازی و ولیالله عباسی، فرمانده گروهان و معاون گردان، همدیگر را در آغوش گرفتند و شهید ولیالله عباسی به شهید رضا بازی که لقب رضای مظلوم داده بود، پیوست.
ولیالله عباسی، با محاسنی خونین در عصر روز هشتم خرداد 65، مصادف با روز 19 ماه مبارک رمضان، روز ضربت خوردن حضرت علی (ع)، به دیدار معشوق شتافت و به آرزوی دیرینهاش که همان شهادت در راه خدا بود و مدتها برای رسیدن به آن تلاش، مجاهدت و از خود گذشتگی نمود، نایل آمد. وی و همرزمان شهیدش در کنار هم، در مزار شهدای امامزاده علی صالح (خاص علی)، در صالحآباد آرام گرفتند.
0 دیدگاه