شهید سعدالله قیصربیگی
نام پدر: اسدالله
نام مادر: قدم خیر
تاریخ تولد: یکم شهریور ۱۳۴۳
محل تولد: شهرستان شیروان و چرداول
تحصیلات: اول متوسطه
ارگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: سی ام مهر ۱۳۶۳
محل شهادت: میمک
نحوه شهادت: اصابت ترکش
مزار: گلزار شهدای امامزاده قاسم زادگاهش
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
تبارک و تعالی
با سلام و دورد به یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی عج الله و نایب برحقش امام امت خمینی کبیر و با سلام و درود بر شما مردم مقاوم و شهید پرور ایران اسلامی.
چند جمله ای به عنوان توصیه و سفارش به بازماندگانم را از خود به جای می گذارم و امیدوارم که چنانچه در این خصوص قصور کوتاهی شده است با دیده اغماض قلم عفو را بر جرائم این حقیر بکشانید. یکی از وصایای لقمان به فرزندش این بوده که ای فرزندانم اگر تمام گناهان جهان را برای تو رقم و قلم زدند از بخشایش خدای رحمان غافل مباش.
اینجانب با شروع جنگ تحمیلی با لبیک گفتن به فرمان منادی عدالت و حریت و شرف انسانیت یگانه سلاله پاک رسول الله حضرت امام امت، خمینی بت شکن و جهت رضای درگاه احدیت و پاسداری نمودن از ارزش های والای اسلام و مسلمین به جبهه نور علیه ظلمت عازم می شوم تا شاید بتوانم که اگر سلاحی برنده در اختیار ندارم و چنانچه باید و شاید مجهز به تجهیزات نظامی و زرهی نیستم، جان خود را در راه مقدسات اسلام آماج گلوله های دشمن قرار دهم و وفدا نمایم و با فدانمودن جان خود توانسته باشم که پرده کریه و مکر و فریب و زور و ریا و تزویر را از سیمای منافقان و خائنان به اسلام ناب محمدی صلی الله و ایران اسلامی بردارم و از این طریق آنان را با دستگاهای جباری و الحادی که در اختیار دارند و رسوا نمایم.
به جبهه اعزام می گردم تا شاید بتوانم با فدا نمودن جان خود دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایم و با دادن خون خود درخت نوپای جمهوری اسلامی را سیراب نموده و بارور نمایم.
توصیه و سفارش می نمایم در هنگام مرگم چشمانم را باز گذارید که تا کوردلان و ملحدان(کافران) بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده ام. بلکه با دیدی باز و ایده و عقیده ای استوار که در اعمال وجودم ریشه داشت، راه جاودانی و همیشگی خود را انتخاب نمودم.
دست هایم را باز بگذارید که از زندگی دنیوی و مادی هیچگونه کالا و متاعی را با خود به همراه ندارم و از رفتن به میدان رزم و جنگ هیچگونه نظر مادی و انتفاعی نداشته ام کتاب هایم در بالای تابوتم قرار دهید که مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی بدانند که از درس خواندن فرار نکرده ام بلکه علاقه داشتم که تحصیلاتم را ادامه دهم و به جامعه نیازمند خود خدمتی کرده باشم امام از آنجایی که پای اسلام و مسلمین و قداست مذهب در میان است شهادت را بر ادامه تحصیلات ترجیح می دهم.
در ضمن چند کلام با پدر و مادرم مهربانم: توصیه می نمایم که در هنگام مرگ من شیون و زاری و ناله و افغان را سرندهید و هیچگونه خلل و سستی در اراده آهنین شماها رسوخ نکند زیرا در غیر این صورت کوردلان و از خدا بی خبران شاد خواهند شد و اگر خواستید برای من و در عزا و رئای من گریه کنید، به حال خانواده و شهیدان لبنانی و فلسطینی که جنابت های صهیونیست ها نسبت بر آنان موی را بر اندام انسان راست می کند، گریه کنید.
اما وصیت من به برادران است که هیچ وقت و هیچ هنگام و زمان امام را تنها نگذارید و صحنه را خالی نکنید که خدای نکرده سرزمین اسلام ما جولانگاه ظلمان و فاجران جهانی و منافقان داخلی قرار گیرد، زیرا که امام فرموده است که اگر پرچمی از دست سرداری بیفتد سردار دیگر آن را به حرکت در می آورد و اگر من شهید شدم شما عزیزان لباس های رزم مرا بپوشید و راه سرخ خونین شهیدان که از اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به ما به ارث رسیده است ادامه دهید. در پایان همه شما را به خدا می سپارم و از خداوند برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی طول عمر طلب می نمایم.
سعدالله قیصر بیگی