احساس خاصی داشت، اضطراب تمام وجودش را فرا گرفته بود، حس جدیدی را تجربه می کرد. حسی که حد فاصل بود؛ مرزی بود میان درد دوری و شوق وصال. تمام چیزهای داخل اتاق دور سرش می چرخید؛ میز، صندلی، آینه حتی کتاب حافظ طاقچه. انگار هر کدام حرفی برای گفتن داشتند اما افسوس که از ادای...